معرفت کردگار:دفتر اول: ناطقه 1

من عرف نفسه فقد عرف ربه.

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اقسام دروغ

اقسام دروغ

دانشمندان اخلاق و فقیهان ، دروغ را به اقسامی تقسیم کرده اند. فقیهان به ظاهر رفتار نظر داشته و دانشمندان اخلاق به باطن عمل و زوایای درونی عمل پرداخته اند.
ابزار و وسایل انسان برای خبر دادن، متفاوت است، به همین دلیل دروغ ها نیز گوناگون می شوند.
فقها معتقدند دروغ گفتن، فقط به لفظ و گفتاری که از دهان بیرون می آید، محدود نمی شود، بلکه ممکن است به شیوه های دیگری همانند اشاره کردن با سر و دست و چشم یا نوشتن مطالب غیر واقعی، صورت پذیرد که البته هر سه مورد حرام است.
بنابراین فقیهان از دروغ های گفتاری، اشاره ای و نوشتاری سخن می گویند، اما دانشمندان اخلاق دروغ را بر شش قسم می دانند: 1. دروغ در گفتار 2. دروغ در نیّت 3. دروغ در عزم 4. دروغ در وفا به عزم 5. دروغ در اعمال 6. دروغ در مقامات دین که بحثی معرفتی و عرفانی است.
1. دروغ در گفتار: یعنی انسان خبری مخالف با واقعیت را بگوید، البته گاه انسان ،‌تنهادر موقعیتی خاص به دروغ روی می آورد و در مواقع دیگر، مطابق واقع سخن می گوید. گاهی خبرهای مخالف واقع آنقدر از انسان به صورت گفتاری و نوشتاری و عملی سر می زند که دروغگویی به شکل یک ویژگی و «ملکه» در او ظاهر می شود. در این حالت، فرد به خلق و خوی دروغگویی مبتلا شده است و قلم، زبان و رفتارش بر محور دروغ می چرخد. در این زمان، دروغ گفتن و خبرهای خلاف واقع دادن، برای او تبدیل به رفتاری آسان می شود طوری که شخص از رفتار زشت خود احساس بدی نمی کند.
اما افرادی که صفت دروغگویی هنوز در وجودشان، ملکه نشده است، بلکه فقط بر اثر اضطرار و موقعیتی ویژه، دروغ می گویند، اگر چه دروغ از رذایل نفسانی است، اما موجب ناراحتی در وجودشان شده و خوشبختانه هنوز به خوی دروغگویی دچار نشده اند، هر چند در روایات هر دو صورت آن نکوهش شده است.
حضرت علی (ع) فرمود: «لا شیمه اقبح من الکذب؛ هیچ عادت و خلقی زشت تر از دروغ نیست» (1)
2. دروغ در نیت: گاه انسان تصمیم می گیرد کار نیکو یا هر امر خیر دیگری انجام دهد، اما نیت او بر انجام آن کار، فقط خداوند تبارک و تعالی نیست؛ بلکه تصمیم او ریشه در خواسته های نفسانی و غیر خدایی دارد.
به عبارت دیگر، امر دیگری غیر از خداوند در نیت و قصدش، دخالت دارد که به این حالت «دروغ در نیت» گفته می شود.
شایان ذکر است که بحث «ریا» نیز در همین جهت و مرتبط با همین موضوع مطرح می شود.
در مقوله ریا نیز دخالت غیر خدا در نیت و قصد شخص، برای انجام کار خیر مورد توجه قرار می گیرد که این نقطه مقابل خلوص نیت است، از این رو «ریا» از شاخه های «دروغ در نیت» به شمار می رود، البته «دروغ در نیت» معنایی گسترده تر از ریا دارد. در ریا ، انسان عمل خویش را برای جلب توجه دیگران انجام داده و آنها را داخل در نیت و قصد عبادتش می کند، در حالی که «دروغ در نیت»، داخل کردن هر چیز غیر از خدا در نیت عبادت است مانند آنکه کسی برای کاهش وزن روزه بگیرد و گمان کند که هم عبادت کرده و هم به خواسته دیگرش دست یافته است.
وقتی انسان به حالتی مبتلا شد که در نیت و قصدش برای عمل خیر، خواهش های نفسانی را دخالت داد، به «دروغ در نیت» گرفتار شده است.

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۲:۱۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa

اشو ترویج دینی ابتذال

 "اوشو" از مروجان مشهور عرفان های کاذب است. او در تعلیمات انحرافی خود، روش های زیادی برای به وجود آمدن عمل اتحاد و یکی شدن پیشنهاد داده و آنها را در تمرینات شبکه ای و سلسله وار خود به شاگردان نیز آموزش می دهد و برای اینکه بتواند تصویری جذاب از آزادی جنسی نشان دهد به الفاظ و واژهایی چون: "بدل شدن از پستی به عالی، و یا تبدیل شدن لجن به نیلوفر" تمسک جسته است، تا خواننده را به گفتارهایش ترغیب کند.


او می گوید: آزادی جنسی  باید بزرگترین هنر مدیتیشن شود. این پیشکش تنتره (کتابی که اوشو به تفصیل درباره رابطه جنسیت و پیوند زن و مرد صحبت می کند) به دنیاست. پیشکش تنتره از همه عالیتر است، زیرا کلیدهایی را در اختیار قرار می دهدکه از پست ترین به والاترین استحاله پیدا کنی، کلیدهایی را در اختیار قرار می هد که لجن را به نیلوفر آبی بدل کنی.(۱)


اوشو مستقیما و با کمال صراحت درباره آزادی جنسی و روابط آزاد جنسی و استفاده بی حد و حصر و بی شرمانه از نیروی جنسی سخن به میان می آورد، و ضمن مباحث مختلف با اندک بهانه ای از این مباحث سخن به میان می آورد،گویا رسالت خود را ترویج دین آزادی جنسی و اعلام آزادی جنسی می داند. مروری بر فرازها و جمله های اوشو ما را به این حقیت رهنمون می کند که، معنویت و عرفانی که اوشو امروزه مروج و منادی آن شده، چیزی جز آزادی جنسی محض نیست. لذا مکتب اوشو را می توان همان عرفان مبتنی بر آزادی جنسی نامگذاری کرد.(۲)

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۲:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa

تنظیم خواب برای بیدار شدن به نماز صبح

پرواز اندیشه در فضای مجازیچگونگى خواب و استراحت براى بیدار شدن در سحر

 


خواب به اندازه و کافى براى ترمیم انرژى هاى از دست رفته و آمادگى براى فعالیت هاى مجدد روز بعد ضرورى است و راهى وجود ندارد جز تنظیم یک برنامه دقیق. بنابراین راه کارهاى ذیل را رعایت فرمائید: 
1- زود بخوابید: بگونه اى برنامه ریزى نمائید که حداکثر تا ساعت ده شب در رختخواب خود باشید. 



2- خواب قیلوله و قبل از ظهر- که استحباب شرعى هم دارد- ترک نشود. این خواب مختصر، ولى بسیار مفید است. اگر قبل از ظهر میسر نیست با فاصله اى بعد از ناهار انجام گیرد. اگر اصلا خواب روز میسر نیست حداقل باید دقایقى دراز کشید. 
3- محل استراحت خود را طورى طراحى و انتخاب کنید که مُشرف به پنجره و فضاى باز باشد تا تغییرات جوّى (رنگ آسمان و تغییرات نور هوا) براى شما ملموس باشد. 
4- اگر اطرافیان شما دیر مى خوابند، شما سعى کنید محل خواب خود را در جائى که سر و صداى کمترى دارد و مزاحمتى براى شما نیست انتخاب کنید و هر چقدر زودتر بخوابید و هرچه خواب شما با آسودگى و در محیطى آرام صورت گیرد، بالطّبع برخاستن شما براى کارهاى صبح، بهتر و و مقدورتر خواهد شد. 
ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa

نماز صبح

 امام صادق علیه السلام فرمودند شفاعت ما به کسی که نماز راسبک بشمارد نمی رسد و رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «فَمَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الآْخِرَهَ وَ صَلَاهَ الْغَدَاهِ فِى الْمَسْجِدِ فِى جَمَاعَهٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیا اللَّیلَ کُلَّه»
هر کسى که نماز مغرب و عشا و نماز صبحش را در مسجد بصورت جماعت بخواند مانند آن است که تمام شب را به شب زنده دارى و عبادت گذرانده است» 
خواندن نماز صبح آنهم در اول وقت، شاید از نمازهاى دیگر مشکل باشدچرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتداى راه سخت است ولى نماز گزار مى تواند با کمى تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت نماز صبح بى نصیب نماند امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ صَلَاهَ الصُّبْحِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَینِ تُثْبِتُهَا مَلَائِکَهُ اللَّیلِ وَ مَلَائِکَهُ النَّهَار». (پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جاى آورد دو مرتبه براى او نوشته مى شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب مى نویسند (نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده مى کنند)». 
باید توجه داشت از دست دادن سلب توفیق از نماز صبح معلول علتهاى مختلفى مى باشد که پس بررسى اعمال و رفتار خود در طول شبانه روزعلت اصلى آن را یافته و در رفع آن کوشش نمود. 


لذا قبل از بیان راههاى غلبه بر این مشکل به عنوان مقدمه به بیان عوامل سلب توفیق از نماز صبح پرداخته و راهکارهایى جهت حل این مشکل مطرح مى نمائیم. 

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa

مصلحت اندیشی

درحقیقت، مصلحت اندیشی از لحاظ معنایی رابطه ای وثیق و ناگسستنی با "تعقل و خردورزی" و "تفقه در دین" دارد زیرا بوسیله این دو روش است که انسان می تواند مصالح امور و زندگی خود را بشناسد. بدلیل اهمیت مسأله شناخت و آگاهی که بخش مهمی از آن را شناخت مصالح امور تشکیل می دهد وقتی به آیات نورانی قرآن و روایات مراجعه می کنیم توجه دادن به امر مصلحت(تفکر و تعقل) را به شیوه های زیر می بینیم:

اول:در بسیاری از آیات، قرآن همگان را به تعقل یا تفکر یا تذکر دعوت نموده است:

"ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون" (1) قطعاً در این [امور] براى مردمى که تفکر مى‏ کنند نشانه‏ هایى وجود دارد.

گاهی تعبیر را چنین می فرماید: "کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون(2) این گونه خداوند آیاتش را برای شما بیان می کند شاید اندیشه کنید.

و از این قبیل آیات در قرآن فراوان است مانند دعوت به فقه (فهم) یا نکوهش افرادی که فکر خود را به کار نمی اندازند که در 46 آیه از قرآن وارد شده است. در این مورد همین بس که قرآن یکی از صفات دوزخیان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر کرده آنجا که می فرماید: و قالوا لو کنا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر (3)؛ و [دوزخیان] مى‏ گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مى‏ کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa

حق بالاتر است یا مصلحت؟

در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است:

اولاً: مصلحت، خود نوعی حق فردی و یا اجتماعی است و در تعارض با حق نیست که بحث تقدم و یا تأخر پیش آید. باید بدانیم در حقیقت،«حق» همان «مصلحت» است و «مصلحت» نیز همان «حق» است. 

ثانیاً: این ارتباط و همراهی امری بدیهی است. چگونه حقی قابل تصور است که ممکن است به مصلحت فرد و جامعه نباشد و یا چه امری هست که به مصلحت فرد و جامعه باشد درحالیکه حق نباشد؟ پس، در واقع، این تفکیک، معنا و مفهوم مبنایی ندارد. البته، اگر حق اولیه‌ای وجود داشته باشد و مصلحت، صرف نظر از آن حق باشد، این مصلحت، حق ثانویه‌ای را ایجاد می‌کند که بر حق اولیه مقدم است. نه اینکه نافی حق اولیه باشد. به بیان دیگر، هم حق دارای مصلحت است و هم هر مصلحتی نوعی حق است، امّا باید دید مصلحت کدام بیشتر است تا آن‌را مقدم نمود. به عنوان نمونه باید گفت: راست گفتن حق است، امّا اگر زمانی این راست گفتن موجب گرفتن جان مظلومی شود، مصلحت اقتضا می‌کند که راست گفته نشود که رعایت این مصلحت، خود نوعی از حق است. در این‌جا باید دید مصلحت کدام بیشتر است و همان مراعات شود. روشن است که در این مثال مصلحت حفظ جان یک نفر، بر مصلحت راست گفتن مقدم است.

ثالثاً: عمل به مصلحت یعنی همان عمل صالح. چقدر در قرآن کریم به «عمل صالح» تأکید شده است و چقدر از مقام و جایگاه «صالحین» تعریف شده، چرا که تکامل انسان و جامعه مرهون «ایمان و عمل صالح» است. وظیفه مؤمن پس از ایمان به خداوند متعال و اصول اعتقادی‌اش، عمل به مصلحت است، لذا همیشه ایمان و عمل صالح مثل روح و بدن برای انسان زنده، در کنار یک دیگر بیان شده‌اند.

آفرینش نظام هستی، خلقت جهان و انسان، نزول کتب، ارسال رسل، تشریع دین و صدور دستورات هدایت بخش هم حق بوده و هم مصلحت الهی چنین اقتضاء می کرده، همچنین رفتار و عملکرد پیامبران الهی و ائمه معصومین (ع) هم بر اساس حق بوده و هم باقتضای مصلحت، فلذا تعارضی بین ایندو نیست بلکه بسته به شرایط و اقتضاءات خاص زمانی و مکانی همپوشانی دارند.



چنانکه می بینیم اگر پیامبر اکرم (ص) در شرایطی هجرت نمودند، یا صلح حدیبیه را پذیرفتند، یا مکه را بدون هیچ جنگی فتح کردند، و اگر خانه ابوسفیان کافر و ظالم را خانه امن اعلام کردند، همه و همه بر اساس حق و مصلحت بود.

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
aAa