اقسام دروغ

دانشمندان اخلاق و فقیهان ، دروغ را به اقسامی تقسیم کرده اند. فقیهان به ظاهر رفتار نظر داشته و دانشمندان اخلاق به باطن عمل و زوایای درونی عمل پرداخته اند.
ابزار و وسایل انسان برای خبر دادن، متفاوت است، به همین دلیل دروغ ها نیز گوناگون می شوند.
فقها معتقدند دروغ گفتن، فقط به لفظ و گفتاری که از دهان بیرون می آید، محدود نمی شود، بلکه ممکن است به شیوه های دیگری همانند اشاره کردن با سر و دست و چشم یا نوشتن مطالب غیر واقعی، صورت پذیرد که البته هر سه مورد حرام است.
بنابراین فقیهان از دروغ های گفتاری، اشاره ای و نوشتاری سخن می گویند، اما دانشمندان اخلاق دروغ را بر شش قسم می دانند: 1. دروغ در گفتار 2. دروغ در نیّت 3. دروغ در عزم 4. دروغ در وفا به عزم 5. دروغ در اعمال 6. دروغ در مقامات دین که بحثی معرفتی و عرفانی است.
1. دروغ در گفتار: یعنی انسان خبری مخالف با واقعیت را بگوید، البته گاه انسان ،‌تنهادر موقعیتی خاص به دروغ روی می آورد و در مواقع دیگر، مطابق واقع سخن می گوید. گاهی خبرهای مخالف واقع آنقدر از انسان به صورت گفتاری و نوشتاری و عملی سر می زند که دروغگویی به شکل یک ویژگی و «ملکه» در او ظاهر می شود. در این حالت، فرد به خلق و خوی دروغگویی مبتلا شده است و قلم، زبان و رفتارش بر محور دروغ می چرخد. در این زمان، دروغ گفتن و خبرهای خلاف واقع دادن، برای او تبدیل به رفتاری آسان می شود طوری که شخص از رفتار زشت خود احساس بدی نمی کند.
اما افرادی که صفت دروغگویی هنوز در وجودشان، ملکه نشده است، بلکه فقط بر اثر اضطرار و موقعیتی ویژه، دروغ می گویند، اگر چه دروغ از رذایل نفسانی است، اما موجب ناراحتی در وجودشان شده و خوشبختانه هنوز به خوی دروغگویی دچار نشده اند، هر چند در روایات هر دو صورت آن نکوهش شده است.
حضرت علی (ع) فرمود: «لا شیمه اقبح من الکذب؛ هیچ عادت و خلقی زشت تر از دروغ نیست» (1)
2. دروغ در نیت: گاه انسان تصمیم می گیرد کار نیکو یا هر امر خیر دیگری انجام دهد، اما نیت او بر انجام آن کار، فقط خداوند تبارک و تعالی نیست؛ بلکه تصمیم او ریشه در خواسته های نفسانی و غیر خدایی دارد.
به عبارت دیگر، امر دیگری غیر از خداوند در نیت و قصدش، دخالت دارد که به این حالت «دروغ در نیت» گفته می شود.
شایان ذکر است که بحث «ریا» نیز در همین جهت و مرتبط با همین موضوع مطرح می شود.
در مقوله ریا نیز دخالت غیر خدا در نیت و قصد شخص، برای انجام کار خیر مورد توجه قرار می گیرد که این نقطه مقابل خلوص نیت است، از این رو «ریا» از شاخه های «دروغ در نیت» به شمار می رود، البته «دروغ در نیت» معنایی گسترده تر از ریا دارد. در ریا ، انسان عمل خویش را برای جلب توجه دیگران انجام داده و آنها را داخل در نیت و قصد عبادتش می کند، در حالی که «دروغ در نیت»، داخل کردن هر چیز غیر از خدا در نیت عبادت است مانند آنکه کسی برای کاهش وزن روزه بگیرد و گمان کند که هم عبادت کرده و هم به خواسته دیگرش دست یافته است.
وقتی انسان به حالتی مبتلا شد که در نیت و قصدش برای عمل خیر، خواهش های نفسانی را دخالت داد، به «دروغ در نیت» گرفتار شده است.

3. دروغ در تصمیم و عزم: گاه انسان تصمیم می گیرد کار خیری از طاعات و عبادات را برای تقرب به پروردگار انجام دهد، اما در انجام آن تردید داشته و سستی می کند و سرچشمه این تردید نیز خواهش های نفسانی است از این رو صادق نیست. در این حالت او به «دروغ در عزم» دچار شده است.
چون این سستی ، با ادعای او در تصمیم گیری اش منافی بوده ،از این رو او در تصمیم و عزمش صادق نیست. به هر اندازه که این سستی وجود دارد، به همان اندازه شخص دروغگو است.
4. دروغ در وفا به عزم: برخی از اعمال خیر باید در زمانی خاص و با حصول شرایطی ویژه انجام شود، مثل رفتن به حج که از واجبات است و باید در زمانی مشخص و پس از تحقق شرایطی خاص، مثل استطاعت مالی انجام شود یا روزه واجب که از عبادت ها و زمان آن ماه رمضان است و همین طور ادای حقوق واجب الهی که با پیدا شدن شرایط خاص، باید به جا آورده شود.
حال گاهی شخص، پیش از حصول شرایط، بر انجام آن کار خیر مصمم شده و در تصمیم خویش، بسیار جدی است به این معنا که در نیت و عزمش دروغ راه ندارد، ولی به محض حصول آن شرایط، مانند پدید آمدن استطاعت و فرا رسیدن زمان انجام تعهدات، خواهش های نفسانی از هر سو به او هجوم می آورد و بر او غلبه می کند تا آنجا که بر تمام تصمیم ها و پیمان ها، پشت کرده و آنها را زیر پا می گذارد. در این حالت او به «دروغ در وفا به عزم» مبتلا شده است و در آن صادق نیست.
5. دروغ در عمل: یعنی انسان در ظاهر ،‌حالتی به خود بگیرد که گویای وجود صفتی در باطن او است، حال آنکه از چنان صفتی برخوردار نیست. عدم هماهنگی حالت ظاهر با صفت باطنی را «کذب در عمل» 
می گویند.

به عنوان مثال انسانی است که در حال نماز، به ظاهر، چنان حالت خضوع و خشوعی به خود گرفته که گویا در عظمت پروردگار غرق است، حال آنکه در باطن، از خدا غافل است. البته باید دقت داشت که بدون شک، «دروغ در عمل» با «ریا» که همان «دروغ در نیت» است، تفاوت دارد. «ریا» هنگامی که انسان، غیر خدا را در نیت عمل نیکویش شرکت دهد، پدید می آید، یعنی زمانی که برای نشان دادن رفتار نیکوی خود به دیگران، آن عمل را انجام دهد، حال آنکه دروغ در عمل فقط به سبب عدم هماهنگی میان عمل و درون حاصل می شود، خواه هدف، نشان دادن به دیگران باشد، یا چنین انگیزه ای در میان نباشد.
چه بسا هنگامی که انسان در تنهایی نیز به صفتی تظاهر کند که در باطن و ضمیر او وجود ندارد. چنان نمازی با ظاهر خاضعانه می خواند که با باطنش هیچ گونه هماهنگی ندارد، خضوع در عمل، همیشه در رابطه ای مستقیم با خضوع درونی است، از این رو چون اعمال او با باطنش مطابق نیست، به دروغ در عمل مبتلا شده است؛ البته اگر در همین حال، انگیزه نشان دادن عمل به دیگران را نیز داشته باشد، به دروغ در نیت نیز دچار شده است.
6. دروغ در مقامات دین و سلوک: گاهی اوقات انسان درباره مراحل حرکت به سوی خدا و مراتب معنوی و مقامات دین از قبیل ایمان، تقوا، توکل، رضا، تسلیم، خوف و رجاء، بر این تصور است که به این مقامات دست یافته ، در حالی که این گونه نیست. زیرا هر یک از این مقامات پایه ها، حقیقت و سرانجامی دارد که دسترسی به آنها بسیار مشکل است، اما برخی از افراد خود را در آن مقامات تصور می کنند، بنابراین او نیز به دروغ مبتلاست.
مبدأ خوف و بیم در انسان، همان ایمان است. تا ایمان نباشد، بیم و خوف نیز نخواهد بود. لرزش اندام اولیاءالله هنگام برپایی نماز و پریدگی رنگ چهره امام حسن مجتبی (ع) هنگام وضو ساختن، از آثار همین خوف و بیم است که فرمان برداری ، اطاعت ، پرهیز از گناهان و تباهی ها را در پی دارد.

_____________________________________________________________________________

1) آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص 220، ح 4383