درحقیقت، مصلحت اندیشی از لحاظ معنایی رابطه ای وثیق و ناگسستنی با "تعقل و خردورزی" و "تفقه در دین" دارد زیرا بوسیله این دو روش است که انسان می تواند مصالح امور و زندگی خود را بشناسد. بدلیل اهمیت مسأله شناخت و آگاهی که بخش مهمی از آن را شناخت مصالح امور تشکیل می دهد وقتی به آیات نورانی قرآن و روایات مراجعه می کنیم توجه دادن به امر مصلحت(تفکر و تعقل) را به شیوه های زیر می بینیم:

اول:در بسیاری از آیات، قرآن همگان را به تعقل یا تفکر یا تذکر دعوت نموده است:

"ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون" (1) قطعاً در این [امور] براى مردمى که تفکر مى‏ کنند نشانه‏ هایى وجود دارد.

گاهی تعبیر را چنین می فرماید: "کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون(2) این گونه خداوند آیاتش را برای شما بیان می کند شاید اندیشه کنید.

و از این قبیل آیات در قرآن فراوان است مانند دعوت به فقه (فهم) یا نکوهش افرادی که فکر خود را به کار نمی اندازند که در 46 آیه از قرآن وارد شده است. در این مورد همین بس که قرآن یکی از صفات دوزخیان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر کرده آنجا که می فرماید: و قالوا لو کنا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر (3)؛ و [دوزخیان] مى‏ گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل مى‏ کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»

دوم: در برخی آیات قرآن صریحا مصلحت بشری را بیان می کند نظیر آیات زیر:

الف_ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(4) جهاد در راه خدا ، بر شما مقرّر شد در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می داند ، و شما نمی دانید.

در آیه فوق خداوند حق جهاد را بعنوان مصلحت جامعه مومنان فرض می کند و ریشه مصلحت را در حقیقت، عمل به دستورات حق الهی می داند. بعبارتی بسیاری از مصلحت اندیشی های غیر واقعی بشر که عاری از مبنای دینی و متأثر از عقل مادی بوده و مبتنی بر سودجویی و خواهش های نفسانی است را مفسده و شر شمرده و در پایان، خدا را بعنوان بهترین خیرخواه و مصلحت اندیش امور معرفی می کند.

ب_ در برخی آیات، به رعایت پرهیزگاری و اخلاق نیکو، انجام اعمال صالح و ترک گناهان‌ توصیه می کند. چنان‌که می‌فرماید: "وَاتَّقُواْ اللَّه‌َ وَیُعَلِّمُکُم‌ُ اللَّه‌ُ وَاللَّه‌ُ بِکُل‌ِّ شَی‌ْءٍ عَلِیم‌ٌ؛(5) از خدا بترسید (نافرمانی حکم او نکنید) خداوند به شما تعلیم مصالح امور کند و خدا به همه چیز داناست‌."

در آیه فوق، رعایت تقوا، عمل صالح و ترک گناه را عامل رسیدن به مصالح امور می شمارد و دستیابی به این مهم را نیز در گرو پیروی احکام حقه ی الهی که ثمره ی آن کسب هدایت و نور الهی است می داند.

و یا در آیات دیگری عمل به تقوا را زمینه جلب هدایت، نور فرقان، خروج از بن بست و گشایش در روزی می شمارد که همه این امور ارتباط معنایی وثیقی با مصلحت امور زندگی بشر دارند، بعبارتی انسان با اختیار کردن سبک زندگی دینی در تمام شئون زندگی گام در مسیر مصلحت حقیقی و واقعی می نهد.

ج_ در برخی آیات ضمن بیان حکم حق، توصیه به مصلحتی که دایر مدار و مرتبط با همان حق است می کند نظیر اینکه می فرماید: "وَإِن تَـعْـفـُوا وَتَـصْـفَـحُوا وَتَغـْفِـرُوا فَـإِنَّ الـلَّهَ غَـفُـورٌ رَّحـِیـمٌ (6) و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به راستى خدا آمرزنده مهربان است."

و یا در آیه شریفه قصاص، راه عفو و بخشش را با تبدیل به دیه، باز گذاشته اینها همه حق و مصلحت هایی است که خداوند برای بشر در کتاب هدایت بیان فرموده که به نمونه هایی اشاره نمودیم.

سوم_ در روایات اسلامی به پیروی از قرآن، مسأله تفکر و اندیشه ورزی(مصلحت اندیشی) در درجه اول اهمیت قرار گرفته و تعبیرات بسیار گویا و جالبی در آن به چشم می خورد که به نمونه هایی اشاره می کنیم: 

1. جمعی در محضر پیامبر اکرم(ص) مدح و ستایش از مسلمانی کردند رسول اکرم فرمودند: عقل او چگونه است؟ عرض کردند: ما از تلاش و کوشش او در عبادت و انواع کارهای خیر او سخن می گوییم شما از عقلش سؤال می کنید؟ حضرت فرمود: مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل می شود بدتر است از فجور فاجران و گناه بدکاران، خداوند فردای قیامت بندگان را به مقدار عقل و خردشان بالا می برد و بر این اساس به قرب خداوند نائل می گردند. (7)

2. در حدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: کسی که عاقل باشد دین دارد و کسی که دین داشته باشد وارد بهشت می شود، بنا بر این بهشت جای عاقلان است. (8)

چنانکه در روایات نمونه فوق می بینیم کسی که از عقل و خرد و تفکر، این موهبت های الهی بهره گیرد در حقیقت به مصالح امور خود واقف شود و چه مصلحتی بالاتر از اینکه انسان قدر و منزلت خود بشناسد و زندگی اش را دایر مدار عمل به دستورات نورانی دین قرار دهد.

نتیجه ای که حاصل می شود اینکه مصلحت انسان، تنها در گرو اطاعت از دستورات نورانی دین و پیروی از کتاب و سنت و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و بکارگیری عقل سلیم با ابتناء به دستورات دین است. نه مصلحت اندیشی هایی که ریشه در خواسته های نفسانی و شیطانی آدمی دارد.

_______________________________________________________________________

1- رعد/3 ، زمر/42 ، جاثیه/13
2- بقره/219 و 266
3- ملک/10
4- بقره/ 216
5- بقره‌/282
6- تغابن/14
7- مجمع الببان، ج 10، ص324
8- اصول کافی، ج1، ص27